بهلول در نزد خلیفه
روزی بهلول پیش خلیف هارون الرشید و جمعی از بزرگان نشسته بود که خلیفه خواست سر به سر بهلول بگذارد که از اسطبل صدای شیعه ی اسب می آید و خلیف گفت بهلول برو ببین این حیوان چه می گوید گویا با تو کار دارد بهلول رفت و برگشت گفت اسب گفته است مرد حسابی حیف تو نیست که با این خر ها نشسته ای زود تر از مجلس برو بیرون.
موضوعات مرتبط: طنز نامه
برچسبها: بهلول در نزد خلیفه
برچسب : نویسنده : treatment-body بازدید : 201